مقدمه :

شاید آن روزی که با معدل 20 و اعتماد به نفس بسیار به امید پوشیدن روپوش سپید پزشکی، از رشته ریاضی فیزیک به علوم تجربی تغییر مسیر دادم، کم تر فکر می کردم که درنهایت به دانشگاه فرهنگیان می روم. اطلاعاتم تا حدی ضعیف بود که تا زمان مطالعه دفترچه انتخاب رشته کنکور سراسری، اصلا نمی دانستم که چنین دانشگاهی وجود دارد! در بین تمامی افراد خانواده من اولین نفری بودم که داشتم حرفه معلمی را از این دانشگاه انتخاب می کردم. اگرچه که نظر مشاورم در مقطع حساس انتخاب رشته در برگزیدن دانشگاه فرهنگیان بسیار تاثیرگذار بود اما خودم هم از دوران طفولیت به این حرفه علاقه داشتم و البته ناگفته نماند که با توجه به شرایط اقتصادی کشور و بالابودن نرخ بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی انتخابم را کاملا عقلانی و منطقی می دانستم. در نهایت شهریور ماه 1396 از میان دو راه یک سال دیگر پشت کنکور تجربی ماندن و به امید رشته های اول این گروه خون دل خوردن و رشته ی آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان بجنورد، دومی را برگزیدم و از مهرماه همان سال رسما به عنوان دانشجومعلم در این دانشگاه مشغول به تحصیل شدم.

شرح و توصیف تجربه :

دانشگاه فرهنگیان برایم فضای عجیبی داشت. کلاس های تک جنسیتی، اساتید غیرآکادمیک، امکانات نامناسب و دانشجویان بی انگیزه ای که مطالعه و پژوهش حتی اولویت درجه چندمشان هم نبود، امانم را بریده بودند. هر روز بانامیدی به دانشگاه می آمدم و اتلاف وقت گران بهایم در دوران جوانی را به نظاره می نشستم. به یاد دارم که در ترم اول حتی از مزیت تحصیل در شهر خودم هم محروم بودم و مسئولان دانشگاه، مانع بازگشت من به خانه و حضور در محیط گرم و صمیمی خانواده ام می شدند.

متاسفانه فضای خوابگاهی دانشگاه هم دست کمی از فضای آموزشی اش نداشت. اتاق های کم نور همراه با هفت تا هشت تخت دونفره و دانشجویانی که عمدتا شب تا صبح بیدار بودند. اما دریغ از لحظه ای مطالعه.

وضعیت غذای سلف هم که بماند. هنوز دوماه از آغاز سال تحصیلی نگذشته بود که پنج کیلو وزن کم کردم. کیفیت غذای برخی وعده ها تا حدی بد بود که حتی نگاه به ظاهر آن هم اشتهای آدمی را کور می کرد.

وضعیت به همین منوال بود و روز ها در پی هم می گذشت. بهمن ماه نتایج تکمیل ظرفیت کنکور سراسری اعلام شد. در رشته ی رادیولوژی دانشگاه علوم پزشکی ارتش پذیرفته شده بودم. دانشگاهی با امکانات زیاد در مرکز پایتخت به همراه حقوق و مزایای بسیار بیشتر و بهتر از وضعیتم در دانشگاه فرهنگیان. باید تصمیم را می گرفتم. چند روزی با خودم درگیر بودم و از افراد با تجربه م می گرفتم تا اینکه روزی متوجه شدم برخی از دانشجویان دانشگاه قصد انتشار نشریه ای دارند. کورسویی از امید در من ایجاد شد. باورم نمی شد که در این محیط زمخت، کسانی هستند که به فکر مطالعه، تولید محتوا و توسعه عقلانیت هستند. آن ها دانشجویانی بودند که به تازگی انجمن اسلامی دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان خراسان شمالی را تاسیس کرده ودر اولین گام دنبال انتشار اولین شماره نشریه آن بودند. با وجود این رویداد و البته م م که نمی خواست فرزند کوچک خانواده را راهی شهر غریب کند، تصمیم به ماندن در دانشگاه فرهنگیان گرفتم و با ذوق و شوق فراوان با این دانشجویان همراه شدم. با آقای مهرداد کاظمیان، مسئول پژوهش پردیس امام محمد باقر(ع) بیشتر آشنا شدم و روز به روز از حضور در جمع فرهیخته آنان به خود می بالیدم. حال امروز که به عنوان کاردانشجویی آقای کاظمیان و دبیر کمیته علمی آموزشی انجمن اسلامی داشجومعلمان و سردبیر نشریه پندار وابسته به آن فعالیت دارم، بسیار خرسندم که مجددا کنکور تجربی ندادم و یا رادیولوژی دانشگاه علوم پزشکی ارتش را انتخاب نکردم. 

درس های آموخته از تجربه :

1-همواره و در همه محیط ها، حتی محیط های به ظاهر غیر علمی و رو به زوالی که به رویش اندیشه اهمیتی نمی دهند، افرادی هستند که با همکاری آنان می توان به دنبال راهی برای تغییر و توسعه بود.

2-گاهی اوقات خداوند افراد و اتفاقاتی را پیش روی آدم قرار می دهد تا با مواجهه با آنان مسیر زندگی مان تغییر کند. تاکید مشاور دوره انتخاب رشته ام، دکتر مروارید، به برگزیدن این دانشگاه و بعد هم تاسیس انجمن اسلامی درست در زمان دودل بودنم بر ماندن یا نماندن، از این دست اتفاقات بود.

جمع بندی :

دانشگاه فرهنگیان هنوز هم با ایده آل های من بسیار فاصله دارد. نخبه کشی در آن رواج دارد. نیروهای فرهیخته ای چون دکتر محمدرضا وحدانی اسدی را از دست می دهد و اغلب دانشجویان در آن هم چنان بی انگیزه اند. اما به قول آقای کاظمیان، می بایست به دنبال موفقیت ها و تغییر های کوچک بود. من به همراه دوستانم راهی را شروع کردم. رسالت ما مشخص است: آگاهی بخشی و رویش اندیشه. پس سعی می کنم  تمام ظرفیت خویش را در جهت تغییر مثبت و روبه جلوی دانشگاهم به کار گیرم و در این راه اهتمام تام ورزم و از هیچ تلاشی دریغ نکنم. انشاالله.


سید مهدی کیوان زاده


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها