غیر از هنر که تاج سر آفرینش است، دوران هیچ منزلتی جاودانه نیست .

شامگاه دوشنبه، هفدهم تیر ماه 1398 بالاخره بزرگترین رویداد سینمایی بجنورد هم به پایان رسید و میزبانی جشنواره سراسری فیلم کوتاه با مضمون روستا و عشایر نیز در آلبوم خاطرات بجنورد نقش بست.

جشنواره ای با 71 اثر منتخب از 59 فیلمساز 22 استان کشور که از جمعه 14 تیر لغایت دوشنبه 17 تیر در محل مجتمع فرهنگی هنری گلشن برگزار شد.

در خلال چند روز این جشنواره یادبودی برای مستندساز برجسته محمد رضا سرهنگی به همراه دو کارگاه آموزشی تولید فیلم های مردم شناسی توسط فرهاد ورهرام و کارگاه آموزشی نحوه ارائه طرح توسط مهرداد اسکویی برگزار گردید.

من حدود هشتاد درصد آثار جشنواره را ازنزدیک دیدم و در هر دو کارگاه آن شرکت کردم.

به نظر من آثار جشنواره ملی فیلم کوتاه روستا و عشایر در کل کیفیت متوسطی داشتند. فیلم های مستند آن چندگامی جلوتر از داستانی ها بودند ( که این می تواند نشانگر فاصله عمیق فیلمسازان با جوامع روستایی عشایری مان باشد) و آثار پویانمایی نیز اصلا چنگی به دل نمی زدند. (به ویژه از منظر فرم و تکنیک های این ژانر مهم و جاافتاده در سینمای جهان).

البته تماشای آثار این جشنواره (امیدوارم در آینده اسم اختصاصی پیدا کند تا مجبور نباشیم مدام تکرار کنیم جشنواره!) هر توفیقی سینمایی هم حاصل نکند، من جوان کم تجربه ی روستاندیده( در یک کلام #ندید-بدید) را با تجارب زیسته و حال و هوای زندگی روستایی و انسان های عاشق پیشه و ساده ی ساکن در آن بیشتر آشنا کرد. این خودش به یک دنیا می ارزد.

شاید اگر تعداد فیلم های نهایی کمتر بود، شاهد گلچین بهتری بودیم. چه ومی داشت که بالای هفتاد اثر منتخب  داشته باشیم؟ (مشابه اتفاقی که چند سالی است در جشنواره فیلم فجر هم می افتد و فیلم های سودای سیمرغ باید 22 عدد باشند، یا حداقل ربطی به این عدد پیدا کنند! چه در سطح سیمرغ باشند، چه نباشند. رسیدن به این سقف مهم است) از فیلم های استان خودمان مثال می زنم:

آیا می شود مستندی که با پرداختی مناسب به مسئله حساس مهاجرت جوانان از روستا به شهر می پردازد(کی کی) و یا مستندی که رابطه ی زیبای انسان و اسب را حداقل در قالب فرمی درخشان تبیین می کند (قارلاواج)، با آثار ضعیفی چون فیروزه و جاده ابریشم مقایسه کرد؟ پس چرا هیات انتخاب این جشنواره هر چهار اثر را در یک سبد به مخاطبین ارائه می دهند؟ ( می شود در دو بخش رقابتی و غیر رقابتی ارائه کرد).

در مورد فیلم های جشنواره ذکر یک نکته دیگر را هم حائز اهمیت می دانم و آن هم این است که چرا فیلمی به طور مستقیم به مسئله اساسی مدرسه و معلم در روستا اشاره نکرد؟! با این که از تمامی فعالیت های روستائیان شامل کشاورزی و باغداری و دامداری در کنار مشاغل مرتبط با روستا ها نظیر پست چی ها، ون مساجد و حتی دلال های سر زمین، فیلم مستقل داشتیم!

این عدم توجه به حرفه معلمی به چه دلایلی رخ داده است؟ آیا آموزش و پرورش و نهاد های ذی ربط آموزشی تلاشی در جهت حمایت از فیلمسازان برای تولید فیلم های کوتاه در این حوزه ی بسیار مهم داشته اند؟

و اما کارگاه های جشنواره:

ورهرام در کارگاه تولید فیلم های مردم شناسی با اشاره به تاریخ مستندسازی ایران با رویکردی انتقادی بیان کرد که در سینمای مستند ما، هیچ گاه مردم شناسان نقش نداشته اند ومتاسفانه بسیاری از آثار مستندی که ما آنها را در این حوزه جای داده ایم، فاقد مولفه های مردم شناسی اند. وی با صراحت گفت: تاکنون هیچ جشنواره ای در ایران به رشد و اعتلای مستندسازی مان کمک نکرده است! ورهرام هم چنین مطالعه کتاب درآمدی بر انسان شناسی نوشته کلود ریویر که توسط نشرنی به چاپ رسیده را به تمام علاقه مندان سینمای مستند(مردم شناسی) توصیه نمود.

مهرداد اسکویی نیز در کارگاهی که بیش از سه ساعت به طول انجامید، به طور خلاصه و البته کاربردی به تدریس مبحث مهم نحوه ارائه طرح پرداخت. اسکویی از موضوع، ایده و لاگ لاین شروع کرد و به سیناپس و تریت منت رسید.

کارگاه اسکویی حواشی زیادی هم داشت که به مهم ترین آن اشاره می کنم: معاونت آموزش انجمن سینمای جوان کشور که یکی از مهمانان ویژه اختتامیه جشنواره نیز بود، با حضور در این کارگاه گفت: بودجه هست، ولی فیلمساز خوب نیست! امسال  دفتر بجنورد بودجه ویژه ای برای ساخت فیلم دارد و امیدوارم که با ارائه طرح های مناسب بتواند تمام این بودجه را جذب کند. ( تحلیل سخنان ایشان بماند برای بعد .)

و در پایان اختتامیه جشنواره:

هیات داوران( متشکل از آقایان اسکویی، رحمانی، خداویسی، مهرانفر و عطایی) انتخاب های مناسبی داشتند و انصافا در اهدای جوایز خراسان شمالی را تحویل گرفتند. فرخنده، مدیرکل ارشاد استان، و ظریفیان، دبیر اجرایی جشنواره، در نطق های جداگانه دائمی بودن میزبانی این فستیوال در خراسان شمالی را از مسئولین وزارت ارشاد خواستار شدند. از دیگر نکات مهم مراسم اختتامیه شامگاه دوشنبه می توان به اهدای تندیس ویژه یادبود محمدرضاسرهنگی به سعیدآقایی فیلمساز بجنوردی( برای کارگردانی مستند کی کی) و هم چنین خبرخوش اکران فیلم های جشنواره در هشت نقطه ی روستایی استان اشاره کرد.

 

جشنواره تمام شد.

جشنواره ها تمام می شوند.

اگر این جشنواره چند جوان علاقه مند به سینما را وارد عرصه پر پیچ و خم فیلمسازی کند، چند جوان روستایی را از مهاجرت به شهر منصرف کند و چند جوان به اصطلاح شهری را با فرهنگ بومی مناطق مختلف کشورش و گنجینه های پنهان روستاهای آن آشنا کند، بس است.

و همین رسالت جشنواره است.

نه جوایزی که رد و بدل می شوند آنقدر مهم هستند و نه داورانی که می آیند و می روند!

 

 

 

 


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین جستجو ها